دلم برای مسجدسلیمان تنگ شده است....
عینک آفتابی 2013" href="/link/13102/68763/http://www.a href="sunarena.ir" title="عینک آفتابی 2013" target="_blank"عینک آفتابی 2013/a" >a href="http://sunarena.ir" title="عینک آفتابی 2013" target="_blank"عینک آفتابی 2013/a [ 1 ]

آمار مطالب

کل مطالب : 83
کل نظرات : 88

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 28
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 76
بازدید ماه : 699
بازدید سال : 2887
بازدید کلی : 49052

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان پلاگ 89 و آدرس pelake89.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : کاکتوس
تاریخ : یک شنبه 2 شهريور 1398
نظرات

دلم برای شهرم تنگ شده است....

دلنوشتی از بندر لنگه

 

باز هم قلم وسوسه نوشتن دارد ومن در فکر خواب صبحگاهی ام و می دانم بار دیگر قلم بر خوابم پیروز خواهد شد...شهر آرام آرام است گویی آرامشش است را از آبی خلیج گرفته است و شرجی بودن هوایش تنها بهانه ای است برای آغاز یک صحبت و یک دوستی داغ....

گنجشک هایش نوای بلبل دارند و خرمای نخل هایش شیرینی به تو می دهد شیرین تر بوسه های بچگی مادر بر گونه هایت... دخترکان نازفروش لب جاده کاسبی شان کساد است و به گمانم تغییر کاربری داده اند و پسرکان سبزه بازیگوش با موتورهایشان هرشام سمفونی می سازند بس شنیدنی....

کاسبان این شهر مشتری را شریک مال خود می دانند ، نه منبع درآمد. زندگی شان با برکت است و خیرشان به گربه های ولگرد بازار هم می رسد و گربه های اینجا هرشب یا خواب گوشت می بینند یا خواب استخوان....

 

اینجا کسی حرفی از سیاست و مذاکرات ژنو نمی زند . اینجا ظریف را با مایع ظرف شویی اش می شناسند نه بعنوان وزیر امور خارجه و حداد عادل برایشان همان میوه فروشی حداد با برادران است که فرد عادلیست.. ولی بزرگان شهر رفسنجانی را خوب می شناسند و هاشمی رفسنجانی برایشان همان یار با وفای امام است که در انفجار خانه دولت کشته شد!!!!!!!! و ای کاش رفسنجانی هم آن زمان با رجایی و باهنر می رفت تا شناسنامه ای بشود برای نظام نه سوژه خبری بی بی سی و ضد انقلاب...

شیعه و سنی بودن محله های شهر را می توان ار نام مساجد و طرز نشستن خانم ها بر ترک موتور فهمید و همه با هم برادرند و برابر...شهردار شهر هر صبح نیم ساعتی قبل از رفتن به دفتر کارش با خودروی شاسی بلندش چرخی در شهر می زند و نظارتی می کند و می رود نه برای اینکه پز خوروی شاسی بلندش را بدهد ، بلکه برای اینکه اگر موردی بود آن روز در دستور کار روزانه اش قرار دهد.... من از حس مسئولیت پذیری جناب شهردار حسابی هظ کردم و خواب از سرم پرید....

دلم برای مسجدسلیمان-شهرم- تنگ شده است آن هم از نوع خیلی... دلم برای آن هیاهوی زندگی  آن بوی بد نفت و گاز و فاضلاب خیابان ها ومحلات ، دلم برای بحث های سیاسی توی تاکسی و بانک و بازار وخلاصه بگویم دلم برای زندگی تنگ شده است.....



تعداد بازدید از این مطلب: 1820
برچسب‌ها: مسجدسلیمان , دلتنگی ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








مینویسم ( د ی د د ا ر ) تو اگر بی من و دلتنگ منی یک به یک فاصله ها را بردار.... التماس دعا


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود